در ۱۶ سالگی، خانه را ترک کرد، و این آغازی بود برای سفرش با یک رزم ناو، که در بسیاری از مبارزاتش پیروز میدان بود و باعث شد که برای ششمین بار هم او را به خدمت اعزام کنند، تا اینکه بالاخره در سن ۵۰ سالگی دست از مبارزه برداشت.

وی همچنین مسابقات مهمی را در کیوتو (Kyoto) مقابل یوشیوکاس (Yoshiokas) که با اساتید دیگر برای خانواده ”آشی کاگا“ (Ashikaga) شمشیربازی می کرد، انجام داد. موساشی برادر بزرگترش ”گن زی مون“ (Genzemon) و دومین برادر خود ”دن شی چی رو“ (Denshichiro) را شکست داد. پس از آن پسر جوان ”گن زی مون“، به نام ”هان شی چی رو“ (Hanshichiro) او را به مبارزه طلبید؛ موساشی پنهان شد و انتظار کشید و در لحظه ای که ”هان شی چی رو“ کمترین امید را داشت او را به قتل رساند.

بعد از آن موساشی سفرش به سرتاسر ژاپن را ادامه داد. وی شهرت به سزائی کسب کرد. نام و یاد او از توکیو تا کیوشو در ذهن مردم باقی ماند. او تا پیش از ۲۹ سالگی، در بیش از ۶۰ رقابت حضور داشت که در تمامی آنها پیروز شد. نخستین شرح از مسابقات او در NIten Ki، یا دو گاه شمار (وقایع نامه) ”آسمان“، یک نسل بعد از مرگش توسط شاگردانش تألیف و منتشر شد. موساشی در پی جستجوی مصممانه خود برای دستیابی به روشنگری از طریق شمشیر بخشی از عمر خود را جدا از جامعه سپری کرد. او تنها به پیشرفت خود در مهارت هایش بهاء می داد، مانند مردانی زندگی کرد که نیازی به زیستن ندارند، موهایش را شانه نمی زد و همسری برای خود اختیار نکرد و هیچ حرفه ای را برای باقی ماندن تحقیقات خود دنبال ننمود.

می گویند از ترس اینکه مورد حمله دیگران قرار نگیرد هرگز حمام نمی کرد. ظاهرش نامرتب و ژولیده بود. رفتار عجیب و غیرعادی او سبب گیج شدن و نرساندن حریفانش می شد. مشهورترین نبرد وی با ”ساساکی کوجی رو“ (Sasaki Kojiri) خدمتکار قدیمی و باوفائی از طایفه ”هوسوکاوا“ Hosokawa و سرشناس ترین شمشیرباز در ”کیوشوی“ (Kyushu) شمالی بود.

این نبرد در سال ۱۶۱۲ انجام گرفت. داستان اینگونه اتفاق افتاد که در زمان تعیین شده، کوجی رو هیچ نشانه ای از موساشی ندید؛ موساشی که در مسافرخانه خواب مانده بود به آرامی بیدار شد و پیش از رفتن به محل نبرد صبحانه اش را خورد. او در مسیرش یک پاروی قدیمی را به شکل یک شمشیر برید.

زمانی که به جزیره رسید، کوجی رو با حالتی خشمگین به سمت او رفت. چند کلمه ای با هم رد و بدل کردند که سبب عصبانیت بیشتر کوجی رو شد، و سر موساشی را با شمشیرش شکافت؛ موساشی هم در جواب سریعاً ضربه کشنده ای به سر او وارد کرد؛ وقتی کوجی رو بر روی زمین افتاد، با شمشیرش حوله را از سر موساشی انداخت و لبه پیراهن تکه تکه شده او را پاره کرد. موساشی ضربه کشنده دیگری به او وارد کرد و حریفش را کشت.

بعد از این نبرد، او در سال های ۱۵ ۱۶۱۴ درگیر جنگ قلعه اوساکا (Osaka Castle) شد. از آن به بعد، مشتاقانه به جستجوی درک کامل از طریق ”کن دو“ (KEndo) پرداخت و به جستجوی خود برای مفهوم حقیقی شمشیرزنی ادامه داد و ”ایمان آورد که هنر شمشیر زنی چیزی فراسوی مهارت تکنیکی یا جنگیدن است“.

در سال ۱۹۱۶، موساشی به غاری به نام ری گن دو Reigendo پناه برد که در آنجا کتاب Go Rin No Sho The book of ۵Rings را نوشت، و چند هفته پیش از مرگش در ۱۹ می ۱۶۴۵ آن را به یکی از شاگردانش به نام ”تروئو نویویوکی“ Teruo Nobuyuki فرستاد. به بیان خود موساشی، این کتاب راهنمائی است برای افرادی که می خواهند استراتژی (روم آرائی) را بیاموزند. هر چه مطلب این کتاب را بیشتر بخوانیم بیشتر پی به عمق آن می بریم. وی در این کتاب می نویسد: ”زمانی که شیوه استراتژی را کشف کردید متوجه می شوید راه های بی شماری وجود دارد که قادر نیستند آن را درک کنید“ و در هر مورد سبکی متفاوت را تجربه می کنید.این نکته در هر موقعیتی که نیاز به نقشه و تاکتیک وجود دارد، به کار می رود. تجار ژاپنی اصولی را که در کتاب Go Rin No Sho عنوان شده، راهنمای حرفه ای خود قرار می دهند و با ایجاد فعالیت های فروش همانند عملیات نظامی، همان روش های پرقدرت و پر انرژی را به کار می گیرند.

 پنج حلقه-GORIN-NO-SHO

 موفقيت موساشي در مبارزه مربوط به طبيعت روان شناختي او در شمشيربازي بود. در كتاب « گو رين نو شو» او اين مسئله را كاملاً توضيح مي دهد. فلسفه او تأثير گرفته و در واقع تعبير و توضيحي است بر اصل ذن‘ كنفوسيوس گرايي و شينتويسم. با توجه به فلسفه بودا 5 عنصر آب‘ خاك‘ آتش‘ باد و خلاء جهان هستي را تشكيل مي دهند. بنابرلين موساشي از اين عناصر برابر عناوين فصل هاي كتابش كه در واقع رساله اي است در باب استراتژي استفاده كرد. كتاب او شامل چندين بخش است‘ كه هر فصل را به نامهاي مختلف كتاب خاك كه در مورد استراتژي است‘ كتاب آب كه تكنيك ها و روح را توضيح مي دهد‘ كتاب آتش كه مربوط به مبارزه واقعي است‘ كتاب باد كه مهمترين روش هاي ديگر مدرسه هاست و كتاب خلاء كه يك راهنماي فلسفي در مورد استراتژي است‘ نوشته است.

كتاب خاك: موساشي مي گويد استراتژي مهارت جنگ جوست... روش جنگجو با عزمي راسخ در پذيرش مرگ. تمامي اين سفرهاي دور و دراز نشان دهنده شورو هيجان شخصيت اوست. او دوباره تكرار مي كند كه هم در مبارزه و هم در زندگي بايد تعهد كامل داشته باشيم. اگر ترديد كنيد كار شما تمام است. او اضافه مي كند اگر مي خواهيد با موفقيت استراتژي او را به كار ببريد بايد با جديت و پشتكار روش او را دنبال كنيد.

كتاب آب: در فصل دوم موساشي مي گويد: همانطور كه روح شبي آب است و بايد با ظرفش هماهنگ شود شما هم بايد با حريفتان هماهنگ شويد. نگران و مضطرب نباشيد. به عبارت ديگر انعطاف پذير باشيد تا بتوانيد به سرعت خود را تغيير دهيد. به اين ترتيب شما مي توانيد خود را به قالب حريفتان درآوريد.

در بخش بعدي‘ موساشي درباره يكي از بديهي هاي كلي هنرهاي رزمي مي گويد: راه و روش مبارزه و راه و روش زندگي هر روزه بايد شبيه هم باشد. به عبارت ديگر اگر شما زندگي يك جنگجو را داريد مبارزه مرگبار حقيقت زندگي شماست. در زمان روبرو شدن با حريف هيچ گونه ترديد و يا ترسي از خود نشان ندهيد.

موساشي سبك مبارزه با دو شمشير را كه به نام Niten Ichi-ryu شناخته مي شود را توسعه داد. اين سبك با استفاده از كتانا (شمشير بلند) و واكيزاشي (شمشير كوتاه) اجرا مي شود.

موساشي به صورت تصادفي در جريان يك مبارزه در حالي كه در يك دستش كاتانا بود و با دست ديگرش واكيزاشي را بيرون كشيد‘ اين سبك را كشف كرد. از اين جريان موساشي نتيجه گيري كرد كه گرفتن يك شمشير با هر دو دست خيلي دست و پاگير است و حركت به سمت راست و چپ را محدود مي كند.

در كتاب آب موساشي توضيح مي دهد كه سبك دو شمشير براي مقابله با چندين مهاجم است و چگونگي استفاده از دو شمشير را به صورت موثر توضيح مي دهد. جالب توجه است كه موساشي هيچ گاه از سبك دو شمشير در مقابل يك حريف با مهارت بالا استفاده نمي كرد.

كتاب آتش: اين بخش شامل توضيحات موساشي درباره روح مبارزه است. و معتقدد است كه همچون آتش شديد و پرحرارت است. يكي از گفته هاي عميق و پرمعني موساشي در اين بخش آمده است: « روش مبارزه هميشه يكسان است. چه با يك نفر طرف باشيم چه با 10000 نفر در هر طرف» به عبارت ديگر وقتي مبارزه اي در مي گيرد استراتژي هاي مقابله با يك نفر مشابه استراتژي هاي مبارزه گروهي است. او مي گويد‘ تصميم گيري سريع لازمه كار است و مسئله حياتي قدرت ايجاد تغييرات سريع در استراتژي هاست.

موساشي در اين بخش تعداد زيادي از روش هاي مختلف حمله را توضيح مي دهد كه يكي از آنها به صورت زير است. « حمله خود را به آرامي شروع كنيد سپس براي غافلگير كردن حريف با قدرت تمام هجوم ببريد. اين استراتژي شبيه روشي است كه بروس لي آن را ريتم شكسته مي ناميد»

موساشي همچنين به ما مي گويد كه يك جنگجو بايد بي رحم باشد. ترديد نكنيد و به جاي آن براي كشتن حريف اقدام كنيد. كار او را تمام كنيد وگرنه او كار شما را مي سازد.

بخش ديگري از سخنان او به مثال تغيير كوه و دريا اشاره دارد‘ در اين مثال ساده به ما مي گويد: « وقتي حريف شما كوه باشد شما دريا هستيد و وقتي او درياست شما كوه هستيد.